در یکی از مطالب قبلی عنوان کرده بودم که بین مهربانی و صداقت همیشه تنش وجود دارد: گاهی وقتی میخواهیم صادق باشیم، مهربانی را قربانیِ آن میکنیم و وقتی میخواهیم با دیگران مهربان باشیم، صداقتمان را قربانی میکنیم. پیدا کردن توازن بین این دو خیلی مهم است.
ولی اخیراً به نظرم میرسد که ارتباط بین مهربانی و صداقت آنطور که قبلاً تصور میکردم نیست. الان فکر میکنم که مهربانی بدون صداقت، مهربانیِ واقعی نیست و صداقت بدون مهربانی هم صداقت واقعی نیست. بنابراین اگر در زندگی به خودمان بهخاطر رُک و صادق بودنمان یا محبت، مهربانی و صداقتمان افتخار میکنیم، اگر میخواهیم واقعاً آنطور که هدفمان است باشیم (مثلاً صادق یا مهربان)، باید به آن یکی موضوع هم بپردازیم.
درباره این سایت